باسمه تعالی

گزارش مشاهدات میدانی از برنامه های انتخاباتی

بنده باتوجه به قله وقت و کثرت اشتغالات نتوانستم همه پنج ستاد رو بازدید کنم.

توفیق شد!!! در همایش ورزشگاه آزادی آقای روحانی،همایش مصلی آقای رئیسی و همچنین تبلیغات آقای رئیسی حضور داشته باشم که مختصر گزارشی از آن را تقدیم کلاس میکنم.

مورد اول: سالن دوازده هزار نفری آزادی ؛همایش آقای حسن روحانی

اول اینکه جمعیتی که حاضر بودند برای مواجهه اول بسیار زیاد به نظر میرسید و این زیاد پنداشتن در نتیجه گیری های بعدی خیلی مهم است که به آن اشاره میکنم ولی حقیقت این است که زمانی که با جمعیت مصلی مواجه شدم به زیاد نبودن آن پی بردم.

با جرات همه جمعیت از اول تا آخر اصلی ترین شعار هایشان پیرامون سران فتنه ۸۸ و آزادی آن ها بود و برای من که اولین بار با این مسئله مواجه میشدم اولین تلقی این بود که خواسته و مطالبه عمومی مردم رفع حصر است.با شعار های "یا حسین میرحسین"و"ما لشگر حسینیم حامی میر حسینیم"و"پیام ما روشنه حصر باید بشکنه "

اما با دقت بیشتر نسبت به این قضیه متوجه شدم جمعیت حاضر در ورزشگاه واقعا یک جمعیت خاص است و جز عمومیت مردم تلقی نمیشود.لذا خواسته آنها را نمیتوان خواسته عمومی تلقی کرد ولی اولین تداعی برای من این بود(به اشتباه!!! )

کما اینکه اشاره خواهم کرد جمعیت حاضر در مصلی هم نماگر عمومی جامعه نبود.

نکته دیگر شور و هیجانی بود که در طبیعت و ذات یک میتینگ سیاسی نهفته است و قدرت تحریک کنندگی بسیار زیادی دارد.که این مورد را هم برای اولین با تجربه میکردم.

نکته دیگر که از ان نتیجه گرفتم جمعیت حاضر در ورزشگاه یک جمعیت خاص است نه عمومی مردم این که میزان مشابهت افراد حاضر در این همایش بسیار زیاد بود.جوان،بی حجاب و شبیه هم به لحاظ فرهنگی و همچنین تعداد زیادی از آنان از مناطق بالا شهر به ورزشگاه آمده بودند.

از مختصات جوان هم تحریک پذیری بالاست.آن هم نسبت به شعار این بار روحانی یعنی آزادی بیشتر.

مورد دوم:یک شب تبلیغ برای آقای رئیسی در منطقه فلکه دوم صادقیه

مدل تبلیغی که دوستان بسیجی و حزب اللهی انجام میدادند بسیار عالی بود.در مواجهه مستقیم با مردم به سوالاتت آنها پاسخ میدادند.البته جنبه سلبی بسیار قوی تر بود(نه به روحانی )که بنده آنرا ناشی از نداشتن ایده و برنامه خاصی برای اداره کشور میدانم.

اقلام تبلیغی را میان عابران پیاده یا مغازه داران توزیع میکردیم و این مقدمه شکل گیری یک بحث و گفت وگو بود.

جالب آن که برخی حتی اسم آقای رئیسی را نمیدانستند.

برخی دیگر هم به شدت از دریافت اقلام تبلیغی امتناع میکردند.که البته این بخش کار بسیار مفید و سازنده ای است د مقیاس فردی و ما دانشجویان دانشگاه امام صادق را که در یک فضای یکنواخت به سر میبریم بسیار پخته میکند و بعضا غرور های کاذب را از بین میبرد.با دیدن این مخالفت ها و باقی ماندن بر عقیده است که انسان پخته میشود.(برای من که اینطور بود. )

موردسوم: مصلی

اولین نکته که اتوبوس های متعددی بود که به سمت مصلی روانه شده بود.البته به نظرم جنبه تسهیلی داشته نه تشویقی و تحریکی و اجباری.

نکته بعد که مشاهده شد اینکه جوانان پر شور دانشگاه به محض ورود به مجموعه یک دسته تشکیل دادند و شروع به شعار دادن کردند به گونه که توجه هارا به خود جلب میکرد اما به محض رسیدن به شبستان این دسته در سیل جمعیت پخش شد.

آنچه میخواهم ذکر کنم آنکه با کمال انصاف و بی طرفی واقعا جمعیت حاضر در مصلی چندین برابر جمعیت ورزشگاه بود.(که البته همین تقابل ورزشگاه و مصلی هم جالب است )

یکی دیگر از تقابل ها حضور تعداد زیادی بازیگر و ورزشکار در ورزشگاه و حضور جانبازان و حاج منصور ارضی در مصلی بود.

شعار ها هم تقابل جالبی داشت."روحانی چی ها" از حصر و کروبی و میر حسین و خاتمی میگفتند

و"رئیسی چی ها "از رفتن دولت در آخر هفته و فدایی رهبر بودن این طیف شعار ها.

کاری از آقا مهدی مدرس